با سلام امروز می خواهم در مورد اجتماعی سازی و اندیشه های مذهبی در نوجوانی از کتاب اسپیلکا یک آزمایش را تحلیل کنم .
الیزابت اوزوراک یاد آور شده است که برای تغییر عقاید و اعمال مذهبی در دوره ی نوجوانی تبیین های گوناکونی وجود دارد .مثلا گمان رفته است که تاثیرر پدر و مادر،همسالان ،دیگران ممکن است عوامل قدرتمندی باشند (اضطراب وجودی )ممکن است عامل برانگیزنده ای باشد ،رشد شناختی می توانند محرک جنین تغییری باشند .اوزوراک اظهار داشت که عوامل اجتماعی بویژه پدر و مادر قدرتمند ترین عواملی هستند که بر دین داری نوجوانان تاثیر می گذارند .نوعی قطبی سازی تدریجی عقاید مذهبی در مسیر که نسبتا در اوایل زندگی افرد پدید می آیید ایجاد می شود و عوامل شناختی از قبیل پرسشگری وجودی با کاهش التزام مذهبی در پیوندند . اوزوراک پس از آزمون مقدماتی موادش در مورد دانش آموزان کلاس نهم و یازدهم 390دانش آموز و فارغ التحصیل دبیرستان را ازناحیه بوستون مورد بررسی قرار داد .آزمودنی ها عبارت بودند از : 106 دانش آموز کلاس نهم، 150دانش آموز کلاس یازدهم یا دوازدهم و 134 فارغ التحصیل که درس خود را 3سال پیش در دو دبیرستان به پایان رسانده بودند . هر شرکت کننده پرسش نامه ای را تکمیل می کرد که شامل طیف وسیعی از مواد و مقیاس ها بود درباره ی پیوند جوییی مذهبی مشارکت و عقاید و تجربه های دینی ،پرسشگری وجودی ،اتصال اجتماعی ،تاثیرات خانواده و همسالان تغییر مذهبی .
داده ها نشان دادند که اواسط نوجوانی برای بسیاری از دوره ی تجدید نظر مذهبی است .میانگین سن تغییر حدود 14/5سال بود عوامل اجتماعی ،مخصوصا پدر و مادر مهم ترین عوامل دین داری بودند.مثلا پیوند جویی و مشارکت مذهبی والدین با دین داری فرزندان رابطه مثبت داشتند.تاثیر همسالان با اینکه چندان روشن نبود اما در دین ورزی نوجوانان ارتباط دارد و عوامل شناختی هم سهم بزرگی در این میان داشتند پرسشگری وجودی تر و قابلیت فکر بیشتر با تغییر مذهبی در ارتباط بودند ،اما این نکته فقط در مورد مسن ترین گروه (فارغ التحصیلان دبیرستان)صدق می کرد بعلاوه داده ها را می شد به صورت 2قطبی تفسیر کرد چنانکه مذهبی ترین شرکت کنندگان تغییر بیشتری را در جهت جانب داری از دین گزارش می کردند وشرکت کنندگانی که از کم ترین حد دین داری برخوردار بودند گزارش دادند که دین ورزی آنها به مرور زمان کاستی گرفته است.
نتیجه ای که اوزوراک گرفت پیوند جوییی والدین و ایمانشان به ان به آن پیوند جویی به منزله ی تکیه گاهی شناختی است که عقاید کودک به مرور زمان از آن پدید می آید.پیوستگی خانوادگی ظاهرا جرح و تعدیل اعمال مذهبی را محدود میکند اما بر عقاید که در مسیر بلوغ هرچه بیشتر فردی می شوند فشار کم تری وارد می آورد.این بررسی مهم است زیزرا تاثیر قدرتمند هر دو عامل اجتماعی و شناختی را در اجتماعی سازی مذهبی به ما یادآوری می کند و نقش مهم والدین را در دین داری و تغییر مذهبی فرزندانشان نشان می دهد.
همان گونه که این ازمایش نشان داد اول از همه مهم ترین نتیجه ای که گرفتم این بود که بهترین روش ازمایش دین پرسش از افراد است و دین قابل ازمایش در ازمایشگاه نیست.از تمام عوامل مهم تر تاثیر والدین بر فرزندان است زیرا انها هستند که قبل از اینکه کودکان به اجتماع بروند از کودکی به فرزندان اموزش دینی میدهند اگر زیاد سختگیری گنند فرزندان از دین زده میشوند و اگر به انها هیچ اموزشی ندهند انها در مدرسه و با سردرگمی اولین اموزه های دینی خود را فرا میگیرند پس باید حد تعادل را رعایت کنند.بعد از والدین گروه همسالان بیشترین تاثیر را بر عقاید مذهبی افراد دارند به صورتی که ممکن است حتی به طور کامل عقاید افراد را عوض کنند.و در اخر مهم ترین عامل خود فرد است که در طی زمان از عقاید و دین خود محافظت کند یا در راستای تغییر عقاید خود حرکت کند!
منبع :
کتاب روانشناسی دین بر اساس رویکرد تجربی/ترجمه دکتر محمد دهقانی/فصل پنجم